-- حد خیال --

جریان سیال یک ذهن پراکنده

سرنوشت . . .

ما در این جهان بسان زورقی هستیم بر پهنه بیکران دریایی خروشان که بادهای مختلف از هر طرف به آن می کوبند و ما را به مسیرهای نامعلوم هدایت می کند. همیشه در نوسان و تلاطم این زندگی به این سو یا آن سو می رویم و از غایت و عاقبت سرنوشت خود اطلاع و آگاهی نداریم. زندگی ما زیر یوغ قوانین طبیعی و علل و اسباب خارج از ماست.

پر کاهیم در میان تند باد

می ندانم در کجا خواهم فتاد

-م.ش-

پیوند عاطفی انسان و ماشین . . .

از هنگامی که فیلم Her را دانلود کرده ام تا زمانی که توانستم شرایط دیدنش را مهیا کنم مدت مدیدی گذشت. معتقدم که برای دیدن یک فیلم خوب باید وقت گذاشت ،باید متمرکز بود و از هر لحظه و دیالوگ آن لذت برد. قوای روحیم بقدری از تماشای این فیلم متاثر گشت که مرا بر آن داشت تا شرحی درباره آن بنویسم. . .

از همان ابتدای فیلم چیزی که نظر همه را بیشتر به خود جلب می نماید رنگ های شاد و مفرحی است که در آن به چشم می آید. صحنه های رنگارنگی که به ما احساس گرمی می دهد. داستان این فیلم روایتی از ارتباط انسان امروزی با تکنولوژی می باشد. هر چه جهان به سمت فناوری های نوین پیش می رود گویا انسان ها نیز از یکدیگر دورتر و ارتباطات اجتماعی کم رنگ تر می شوند. در قسمتهایی از فیلم تصویری از برجهای بلند و عظیم که به مدد هوش انسان ساخته شده است نمایان است. ولی با این حال انسان مدرن هنوز در یک چیز احساس کمبود دارد و آن عشقی پایدار است. گویی پیشرفت علم وفناوری روز به روز بر حس تنهایی و سرگردانی بشر افزوده است و بشر بیشتر به داخل خودش کشیده می شود و این منزوی بودن در جای جای فیلم مشهود است. مانند موسسه ای که تئودور در آن نامه های عاشقانه برای افرادی می نویسد که حتی حاضر نیستند کمی وقت خود را در اختیار احساس خود قرار داده تا به یاری آن جملاتی را برای معشوقشان بیان کند. تئودور در کار خود موفق است و به خوبی برای دیگران حرفهای عاشقانه می زند و بر خلاف زندگی شغلیش نمی تواند به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کند. انچه در این این فیلم بخوبی مشهود است عدم ارتباط مناسب با هم نوع بدلیل عجین شدن زندگی مردم با فناوری است و این پیوستگی زیاد سبب گسسته شده بشر از هم گردیده است. تقریبا ما در زندگی روزمره و امروزی خودمان کمابیش با چنین صحنه هایی روبرو شده ایم. روند جایگزینی فناوری به سرعت در حال صعود است و ما بی آنکه متوجه باشیم به مانند صیدی در چنگال صیاد در حال بدام افتادنیم. به مانند سکانسی از فیلم که تئودور بر روی سکویی نشسته است و در پشت سرش مانیتوری وجود دارد که در آن جغدی در حال پرواز است و اینگونه به نظر می رسد که در حال شکار قربانی خود می باشد. شاید این فیلم به ما یادآوری می کند که ما هم در حال غرق شدن در فضایی هستیم که ما را از زندگی واقعی جدا می کند و تاوان آن انزوا و تنهایی و از یاد بردن روابط عاطفی با انسانهای دیگر است.

Designed By Erfan Powered by Bayan